زبانحال حضرت قاسم با سید الشهدا علیه السلام
به شوق همرهیات کربلا نشین شدهام میان دُردکشان تو بهتـــرین شـــــــدهام مرا مجوی که چـیزی ز من نمــییابی که با طهارت این خاکها عجین شدهام بیا و پیــرهنــــم را ز خــاکها بــردار اسیر پنجۀ صد گرگ در کمین شــدهام ببر به درد و بــلایـت ســلام قاســم را که بین حلقهی انگشترش نگـین شدهام به زیر شیهۀ اسبان صدای من گـم شد همین یـتـیم شکسته نفس، همیـن شدهام مرا به دیدهی یک آسـمــان نگــاه کنید کـنون که هــمنفس چند نقطهچین شدهام مـیـان هــر دهـــهی اوّل مــحــرّم تــو دلم خوش است اگر شام پنجمین شـدهام |